15.تازه همه ام اقای دکتر اقای دکتر میبستن به خیکش
شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ
بعد 5 ساعت ؛ نوبتم شده رفتم تو اتاق دکتره بش میگم جناب من نفخ معده دارم به شدت .و شرایطم رو توضیح دادم . اون جناب فقط نیگام میکرد و میخندید . بعد جواب نگاهای متعجب منو میدونین چی داد؟
میگه اخه میدونی ؛ یه اقایی اومده بود پیش من میگف اقای دکتر من شبا ساعت 2 بلند میشم ُ یه (ببقشید گلاب ب روتون) بادگلویی میکنم که کل خونمون میلرزه .بعدم قاه قاه قاه خندید
+مکالمه من با یه اقای دکتری با مدرک فوق تخصص گوارش :/ چرا باید ویزیت از من بگیره که اینو برام تعریف کنه ؟ اونم بعد 5 ساعت نشستن تو نوبت.
+تازه اخرشم سرشو گرف تو دسشو گف خانوم من خوابم میاد خستم ایشالله که خوب میشی. چارتا چیز تو دفترچم نوشت ُ دکمه روزد یه خانومی گف شماره ی 25 دکتر صـــــــــــــــادقی و یه خانوم پرید تو اتاق.
میگه اخه میدونی ؛ یه اقایی اومده بود پیش من میگف اقای دکتر من شبا ساعت 2 بلند میشم ُ یه (ببقشید گلاب ب روتون) بادگلویی میکنم که کل خونمون میلرزه .بعدم قاه قاه قاه خندید
+مکالمه من با یه اقای دکتری با مدرک فوق تخصص گوارش :/ چرا باید ویزیت از من بگیره که اینو برام تعریف کنه ؟ اونم بعد 5 ساعت نشستن تو نوبت.
+تازه اخرشم سرشو گرف تو دسشو گف خانوم من خوابم میاد خستم ایشالله که خوب میشی. چارتا چیز تو دفترچم نوشت ُ دکمه روزد یه خانومی گف شماره ی 25 دکتر صـــــــــــــــادقی و یه خانوم پرید تو اتاق.
۹۴/۰۹/۲۸