من گیفت اَستـــــــم

گیفت ینی هدیه، ینی من :)

من گیفت اَستـــــــم

گیفت ینی هدیه، ینی من :)

تلگرام ... اینستا ... فیس بوک ... توییتر ... کوفت و زهرمار . همه شون یه کاری میکنن ادم حرف نزنه . متنای کوتاهه دل گیر .هیچی مث وبلاگ نمیشه . حرفاتو میزنی حرفای بقیه رو میخونی .
اینجا حرفامو میزنم حرفاتونو میخونم ^ـ^

24.حسود عمتونه اونا واس من بودن :(

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ

میگن حس ِ حسودی توی من نهادینه شده . حسودی بد نه ها ، حسودی به هرکی که به عزیزای من نزدیک میشن . بچه تر که بودم ع توجه هرچند معمولی مامانم به داداشم حرص میخوردم و گریه میکردم بعدش وقتی دوسم رف یه دانشگاه دیگه و بجای من کلی دوس جدید گیر اورد همچین حسی رو به دوستاش داشتم .بعده ها همین حسو البته یذره خفیف تر رو به وحید و سهیل و اکبر و علی شیرازی و میلاد و جواد داشتم که اومدن اکیپمونو برداشتن بردن .یهو تو یه ترم همشون رفتن که رفتن اکیپ دانشگامون یهو ترکید .ما 6-7 نفر همه جا باهم بودیم تو دانشگاه تو ایسگاه تو قطار تو خرابکاریای هم شریک میشدیم ع کلاسای خودمون میزدیم سر کلاسای هم میرفتیم بااینکه رشته هامون فرق داش فقط برا اینکه یه نفر سر کلاس تنها نباشه واس خاطر اینکه یه نفر تو دانشگاه تا غروب تنها نمونه ع صب تا غروب دانشگا می موندیم تو اون گرمسار لعنتی :/یهو همه چی خراب شد همه چی :(

بعدش همین حس رو به شوهر خالم داشتم که خاله کوچیکمُ دوسِ بچگیامُ لوس ترین لوسه خانوادمونو ازم میگیره و میبره یه جای دور مث زنجان:( بعدش نوبت زن داییم شد که دایی کوچیکمُ همبازی همیشگیمُ خالی بند ترین دایی دنیارو گرف ازم :( حالا ام یه حس حسادت با شدت ده برابر رو به سعید دارم .سعیدی که با اون چاله چونش اومده دوس من ُ رفیق 5 سالم ُ آبجیمُ با خودش ببره :( این نامردیه چرا مث دزد میان تو زندگی ادم دار ُ ندار ادمو میبرن بعد میشینن با یه لبخند مسخره میگن ناراحت نباش ایشالله قسمت خودت . اخه اوسکولا دایی و خاله و دوس و رفیق من ُ برداشتین بردین ، چی ایشالله قسمت خودم . من عمرا مث شما ها دزد باشم .بابا لامصب اون واس من بود برداشتیش بردیش ها

+همه از رفتن دوساشون قاطی مرغا افسردگی مزمن میگیرن یا فقط من اینجوریم :/

+همیشه معتقدم که باس ارزوهام رو یه جا بنویسم که مث حالا نشه . یادم نره که همیشه خوشبختی دوسمُ ع خدا  میخواسم حالا که داره همه چی جور میشه بجا اینکه ع خدا مچکر باشم همش بهش غر میزنم .همش بااون دوس بیچارم دعوا میکنم بد اخلاقی میکنم.باس ارزوهامُ بنویسم که یادم نره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۶
Gift

نظرات  (۳)

۱۶ دی ۹۴ ، ۱۹:۵۷ امیرحسین 210
معمولاً تو این موقعیتا همه افسرده و ناراحت میشن ، آپشن خوبی داری که بجاش افسرده میشی :))) 

Very So Big Like :-))
پاسخ:
هعی هعی هعی
خدا گرگ بیابونو تو این موقعیت نزاره جناب باهوش خان:)

۱۷ دی ۹۴ ، ۰۴:۰۳ اَسی بولیده
پس اون پست انشا کو؟؟؟؟ :|
پاسخ:
احساس کردم شاید نباشه بهتره
هوم؟
ولی واااقعا از نظر شما مچکر و ممنان بودم و هسم آسیِ عزیز:)
۱۷ دی ۹۴ ، ۱۲:۴۳ علیرضا توحیدی
خیلی فکر خوبیه
اینکه آدم آرزوهاشو بنویسه
دوس داشتم :)))
+ اون کسایی که دوسشون داشتی شاید کمتر بتونن وقت برات بذارن ولی مطمئنا هنوزم دوست دارن :-)
پاسخ:
کار خوبیه لاقل ادم میدونه این اتفاق یروز ارزوشو داشته
+میدونم ،ولی میدونین یهو میان میبرنشون چن تا جای خالی تو ادم درست میشه؟