من گیفت اَستـــــــم

گیفت ینی هدیه، ینی من :)

من گیفت اَستـــــــم

گیفت ینی هدیه، ینی من :)

تلگرام ... اینستا ... فیس بوک ... توییتر ... کوفت و زهرمار . همه شون یه کاری میکنن ادم حرف نزنه . متنای کوتاهه دل گیر .هیچی مث وبلاگ نمیشه . حرفاتو میزنی حرفای بقیه رو میخونی .
اینجا حرفامو میزنم حرفاتونو میخونم ^ـ^

33.یک زندگیه جلبک گونه واقعی

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۵۵ ب.ظ
همیشه دوس داشتم صب زود بلند شم حاضر شم و با سرویس برم سر کار و با کلی ادم سر و کله بزنم و کلی همکار پایه داشته باشم .ناهار ام همون سرکارم که ترجیحا یه دفتر مجله یا یچی تو این مایه هاس بخورم و باز تا بعد ظهر بکوب کار کنم وخسته ساعت پنج بزنم بیرون و پیاده بیام سمت خونه .بعد که اومدم چایی رو که زدم بر بدن کنترل رو بردارم هی کانال تلوزیون رو به مدت نیم ساعت عوض کنم وبعد بیام تو این اتاق کوچولو وقناص خودم رو همین تخت دراز بکشم(و تخت دیگه قژقژ نکنه) و وبلاگ بچه هارو بخونم و حدس بزنم کی چه شکلیه و تو سرش چی میگذره بعدساعت هفت (نه ساعت یازده و نیم)شام بخورم و یه کتاب که تا نصفه خوندم رو بخونم و وقتی تموم شد به دوسم پی ام بدم که این کتابم تموم شد بعدی رو صب برسون به دسم. بعدم قسمت بیستم سریال محبوبم رو بزارم و با تخمه سیاهایی که بابا از مغازه اورده فیلم رو ببینم و منتظر بشم تا قسمت بعدی ام دانلود شه . بعد حدودای ساعت ده هندزفریم رو از بالای تختم (نه از تو اتاق داداشام) بردارم و چارتار عزیز و رستاک ِ جان رو گوش کنم تا خسته شم و خوابم بگیره . بعد بخوابم وفرداش روز از نو روزی ازنو .

+تاالان که نشده چون نه من جایی شاغلم نه ادمی هسم که حوصله سر و کله زدن با ادما رو داشته باشم نه ادمیم که وقتی خستم با این چادره عزیزم پیاده جایی برم.نه ادمیم که کنترل تلوزیون رو ول کنم حتی اگه همه شبکه ها تبلیغ ادامس های بایودنت رو داشته باشه .نه مامانم مامانیه که شامش ساعت هفت حاضر باشه و نه ادمی ام که یه کتاب رو کامل بخونم ونه تختم دس از قژقژ کردن بر میداره و نه اهل سریال دانلود کردنم(تو عمرم یه قهوه تلخ دیدم و فرار از زندان که جفتش چن تا قسمت اخرش به دسم نرسید) نه بابا از مغازه تخمه میاره نه ادمی ام که ساعت ده بخوابم نه هندزفریم بالای تختمه . واقعیت خیلی باچیزی که میخوایم فرق داره . واقعیت اینه که روز من ع ساعت دوازده و نیم شروع میشه با ناهار درست کردن ادامه پیدا میکنه و با بازی کردن (ترجیحا های دی و کلش و کندی کراش و سودا کراش) و اهنگ گوش کردن تا شب ادامه داره . بعدم دوتا سریاله تلوزیون و باز تواتاق و وبلاگ خوندن و چت با سعیده و اتنا و ندا و ساعت یازده شام خوردن و در نهایت تا ساعت چار صب اینستا گردی و بعد ام خواب و روز از نو روزی از نو :/

+کسل کننده ام نیس خیلی ام راضیم قصد عوض کردنشم ندارم اصنم بدبخت نیسم .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۳
Gift

نظرات  (۲)

۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۳ علیرضا توحیدی
"+" خوب بود :))
پاسخ:
+خوبی ع خودتونه :))
زندگی اولی رو اصلا ازش خوشم نمیاد، خیلی یک نواخت و کسل کننده ست. آدم باید تو هر روزش حداقل یه چیز جدید رو حس کنه. استخدام شدن هم خیلی موضوع مزخرف و حال خراب کنیه :| نمیدونم چرا ملت همش دنبال استخدام شدن هستن؟
پ.ن. یادش بخیر مدت ها قبل کلش آو کلنز بازی میکردم ولی رفت رو اعصابم تو لول صد و سی و خورده ای زدم پاکش کردم :) حتی از گیم سنتر هم اطلاعاتشو پاک کردم :) «کان لم یکن» شد!!!
پاسخ:
ولی من علاقه زیادی به قسمت اول  دارم .بشدت
پ.ن. من توشیش ماه کلش رو رسوندم به 105 بعد الان حدود یه سال ولش کردم میخوام باز شروعش کنم ^_^