این فلسفه سربازی چیه
مثن میخوان واس جنگ امادشون کنن ؟ دوووسال چی یاد میدن بشون ؟ چطور اون موقع که جنگ شد همه ی اموزشای جنگی رو تو دو هفته فوقش یه ماه چل و پنج روز به بابا های ما یاد دادن و فرستادنشون تو جبهه ها
یا مثن میخوان دوری از خانواده رو یاد بدن ؟ خب پسرای امروزی به اندازه کافی از خانواده هاشون دور هستن بجز یه عده معدودی . حالا دانشگاه راه دور یا صب تا شب سر کار شب تا صب پیش دوستاشون و مسافرتای چن روزه و خلاصه به اندازه کافی بلدن ع خانواده هاشون دور باشن
یا مثن میخوان نظم و انظباط یادشون بدن؟ خب نظم اینه که ساعت سه صب پاشن انکادر تخت و تمیز کردن خوابگاه و اینا ؟ ساعت سه موقع خوابه والا .با نظم و بی نظم نداره ساعت سه نصفه شب همه خوابن وبااااایدم خواب باشن .ساعت سه بیدارشون میکنن میگن پاشین تختنونو جم کنین ورزش کنین وفلان :/ ینی چی اخه
مثن غذا نمیدن بشون که گشنگی رو یاد بگیرن .کدوم پسر 20 ساله ای با یه نصفه ورق نون لواش سیر میشه اخه .شام اش میدن که چی خب یارو صب تا شب داره جون میکنه اش میدی بش بخوره :/ دلت میاد لامصب والا تو دوران جنگم برا رزمنده ها غذا و ساندویچ نون پنیر و این چیزا میفرستادن و کنسرو براشون میبردن.میخوان گشنگی یاد بدن ؟زندگی در شرایط سخت مثن؟ اولا که الان تو این مملکت ملت خودشون راحت گشنه موندن رو یاد میگیرن زندگیا ام همه در شرایط سخته این اصن یاد دادن نمیخواد ملت خودشون یاد گرفتن .دوم این که پس اون بوفه هایی که تو پادگان هست و ع شیر مرغ تا جون ادمیزاد رو داره رو لاقل جم کنن .ع این ور هیچی نمیدن بشون بخورن ع اون ور بوفه هاشون به راهه
فک کنم پادگان و سربازی تنها چیزی که داره ادم یاد میگیره چیجوری یکیو بفروشه چیجوری چاپلوسی کنه یاد میگیره چیجوری شاخ و شونه بکشه برا یکی که ع یه شهر دیگه اومده .
رفته بودیم تبریز سر بزنیم به داداشم .بالاخره مامان بابا ها رو که میشناسین فک میکنن اونجا سیخ کباب برداشتن بچه هاشونو دارن کباب میکنن .رفتن که خیالشون راحت بشه مثن. این پسرا ام که خیلی بی ملاحظه :/ داداشه اومده میگه اینجا خیلی اذیت میکنن گیج خوابیم غذا نمیدن بمون ونمیگذره زمان و این حرفا . باو خب تو اینارو میگی میری تو پادگان ما باید این مامان و بابا رو جم کنیم که ای بچم گشنس ای خوابش میاد هرلقمه که میخوریم به ما میگن سالار بچم اونجا هیچی بش نمیدن غذارو زهر مار ما میکنن .خربزه چیه :/ خربزه دارن میخورن میگن بچم اونجا خربزه نیس بخوره یکم خنک شه. نمیگم دروغ میگن ولی خدایی یکم مراعاتم خوب چیزیه باو به مامان باباهاتون نگین اونجا چی بسرتون میارن .یکم تو دار باشین لامصبا . الان بابای ما فک میکنه اونجا مث زمان جنگ دارن پوسشونو میکنن .
همه اینا به کنار ما که حالا تهرانی نیسیم واس یکی از شهرستاناشیم ولی خدایی مشکل اصفهانیای عزیز و تبریزیای گل با این تهرانیای فلک زده چیه :/ باو میری هم خدمتی خودتو میفروشی که چی بشه . خوراکی بردن تو پادگان ممنوعه .پسره رفته بیرون چیزی با خودش اورده تو .دژبان که تهرانی بوده پسره رو میگیره میگه چرا اوردی چیزی تو پادگان .این بگو اون بگو بحث شده دژبان پسره رو هل داده . پسره پاشده رفته به فرمانده گفته دژبانتون منو هل داده 0ــ0 فرمانده گفته حالا عب نداره و اینا بیا بریم ببینیم چی شده رفته دیده پسره تهرانیه گفته حالا فک کردی بچه تهرانی میتونی به اصفهانیا و شهرستانیا زور بگی بعدم جلو ملت یدونه زده زیر گوشه پسره و دو روز انفرادیه چیه ع اونا براش زده :/ خب اخه مگه مهدغولکه بعد هی میان میگن دخترا لوسن . پسره 26 ساله رفته به فرمانده گفته این منو هل داد :/ خودش خجالت نکشیده :/اون فرمانده خجالت نکشیده حرصشو سر اون بنده خدا که داشته وظیفشو انجام میداده خالی کرده :/ خب چه کاریه این اخه .
بعد ع اون ور پسره پستش افتاده بوده تو اسایشگاه موقع خواب باس موواظب سربازا باشه . پسره خواب بوده ع تخت میفته پایین ضربه مغزی میشه بعد این سربازی که اون شب پست داشته رو میگیرن میبرن دادگاه که چرا حواست نبوده . باو به این بدبخت چه . افتاده دیگه این باید چار چشمی بشینه کمین کنه هرکی داشت میفتاد بدوئه بره بغلش کنه نیفته یا مثن پتو بکشه رو سربازا که سرما نخورن ؟ اون بدبخت که خوراکی گرفته بود ع سربازه رو میزنن این یکی که پسره افتاده ع تخت سربازه رو میبرن دادگاه من نمیفمم این سپاه و فرمانده هاشون چیزی به عنوان منطق براشون تعریف شده؟منطق ندارن چرا :/
خلاصه که بنظرم سربازی رو نصف کنن یه سالشو یه دوره فشرده مهدغولک و پیش دبستانی بزارن یه سالش رو اموزش عدوات جنگی :/ بالاخره جفتش نیازه دیگه :/مثن یارو وسط جنگ میدوئه میاد به فرمانده میگه اقا اقا قبول نیس فلانی کنسرو منو خورد من میخوام برم خونمون :/ پسر جان میفمی با این کارات تصورات ادمو بهم میریزی :/نکن با ما همچین ما حسابای دیگه ای رو پسرا باز میکنیم والا