من گیفت اَستـــــــم

گیفت ینی هدیه، ینی من :)

من گیفت اَستـــــــم

گیفت ینی هدیه، ینی من :)

تلگرام ... اینستا ... فیس بوک ... توییتر ... کوفت و زهرمار . همه شون یه کاری میکنن ادم حرف نزنه . متنای کوتاهه دل گیر .هیچی مث وبلاگ نمیشه . حرفاتو میزنی حرفای بقیه رو میخونی .
اینجا حرفامو میزنم حرفاتونو میخونم ^ـ^

77.نوه هام خیلی داستان های منو دوس دارن

چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۱ ب.ظ

من میتونم چن سال دیگه نوه هامو جم کنم بشینم بالا صندلی براشون تعریف کنم که

 اره بچه ها تعریف از خود نباشه ولی من اولین امتیاز والیبال رو توی المپیک یادمه:))برخلاف اول همه ی داستانا این دفه یه شب گرم تابستونی بود بیس مرداد سال نود و پنج بود که والیبال ایران بعد پنجا شص سال رفته بود المپیک بازی دومشون تو المپیک 2016با لهستان بود. ساعت یک بازیشون شروع شد و دو ست اول افتضضضاح بازی کردن. این سعید معروفو میبینی الان مربی تیمه, اون موقع ها پاسور تیم بود. بعد دو ست باختن ست سوم جو گرفتشون بردن جوه همینجوری گرفته بود ست چارمم ایران برد. کلا بازیکنای اون موقع همشون یهو برق میگرفتشون و فقط هی میبردن.ینی میخواستن خوب باشن هممممشون خوب بودن میخواستن خراب کنن همشون خراب میکردن.  اون موقع ها فرهاد قائمی بمب روحیه تیم بود تا اون میومد همه شون روحیه میگرفتن. خلاصه ست چارم ک ایران برد و دو دو مساوی شدن این جناب انتی گا داشت اشکش در میومد. دوتا بچه پررو بیشور بی فرهنگم داشت تیم لهستان اسمشون کوبیاک و کورک بود این دوتا خوف کرده بودن اصن هیچچچچچ کاری نمیتونستن بکنن .ست پنجم ایران خیلی خوب بازی کرد تاااا امتیاز اخر یهو بد شانسی اورد و ستو داد ب اونا. یکی ع بازیکن بیشورا اومد سمت سید ما و معروف ادا اطوار در اورد بچه ها ام اومدن بریزن سرش بش نشون بدن ک ع این غلطا واس بچه های ما نباید بکنه یهو مربی مون ک اون موقع لوزانو بود گرفتشون. بچه ها شعور ب خرج دادن ک سر و ته کورک و کوبیاکو یکی نکردن و کاری نکردن که مامانشونم نتونه بشناسشون ولی اونا بازم بیشور بازی در اوردن و ع اونجایی ک حسسسسابی سوخته بودن خوشالی کردن جلو بچه های ما و یجورایی انگار زدن اب خنک. ما باختیم ولی همه برا تیممون دس زدیم و هوای بچه های تیممونو داشتیم و کلی ازشون تشکر کردن. حساب کوبیاک و کرک ام ملت گذاشتن کف دسشون. بااینکه هی میگفتن تو پیج این و اون نرید فش ندین اخه اون موقع ها مد شده بود تا با یکی حال نمیکردن میرفتن تو پیج اینستا طرف ع خجالتش در میومدن منم خیلی میگفتم نرید فش بدین و ولشون کنین و اخه بازیکن تیمای دیگه ب ما چه و حالا داور یه غلطی کرده فشش ندین و اینا ولی وجدانا من با این یکی خیلی حال کردم یارو جلو دوربین جلو اون همه ادم ب خودش اجازه بده بی فرهنگی شو نشون دنیا بده حالا چارتا فوش ام خورد نوش جووونش. هرکی خربزه میخوره باس پای لرزشم بشینه دیگه .اره بچه ها ی گلم و من شمارا سفارش میکنم به والیبال نه فوتبال. فوتبال فقط فوش میخوره ولی والیبال دعا ام داره.مثن سال نود و پنج ملت تا ساعت سه و نیم نشستن والیبال دیدن ولی همون سال فوتبال اصن نتونست بره المپیک از بس که با عرضه و با غیرت و با جنم بودن. اون شب بابا بزرگتون ینی بابای خودم گوش مارو به فشای جدیدی اشنا کرد. دایی صابرتون ام قشنگ ع خجالت کوبیاک درومد دایی سالار سربازی بود نبود ک والیبالو ببینه -در این لحظه صدای گریه حضار در فضا طنین افکن میشه -خلاصه تا ساعت چار و نیم همینجوری ما بیدار بودیم و حرص میخوردیم. ولی همش گفتیم دمشون گرم. خدا ایشالله کمکشون کنه بقیه بازیارو ببرن 

بعدم به اون نوه کوچیکم اشاره میکنم میگم این بچه ی کدومتونه بیاین ببرینش دشویی ع اون موقع تاحالا یدقه اروم نشسته بیاین ببرینش خفمون کرد:/بعدم بلند میشم برم قرصامو بخورم بخوابم. اخه احتمالا اون موقه ام  خیلی خستم خیلی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۰
Gift

نظرات  (۲)

با اون قسمت داستانت که یهو جو میگیره این والیبالیستها رو بشدت موافقم :))) اما والیبالم ریده :-/ 
پاسخ:
کی نر...ه مهتاب جان شمایه نمونه مثال بزن برا من
چه امید به زندگی ای هم داره😂😂😂 دوغتهههه بنوش
پاسخ:
فکرشو که میتونیم بکنیمممم باو :)))